محمد بن عبدالله بن جعفر خشنی فقیه اندلسی بسال 539 هجری قمری مردم مرسیه امارت آن ناحیت را به عهدۀ او واگذاردند. و به امیر ناصرالدین لله ملقب شد و بسال 540 نزدیک غرناطه در جنگی کشته شد. (از اعلام زرکلی ج 7 ص 106 ج 2)
زن فاحشه. زن فاجره. زانیه. روسپی. جنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان قاطع) : دشمن آل علی دانی که کیست آن پدر کشخان و مادر خشنی است. بندار رازی (از فرهنگ جهانگیری). اوباش آفرینش و خشنی طبیعتند. خاقانی. بروی زال و بسرخاب پنبه و ابره بحیز و خشنی این زال گشته آن سرخاب. خاقانی
چیزی که باندازه چشیدن باشد آن قدر از خوراک که برای مزه کردن بجشند مزه، مقداری اندک ترشی مانند آب غوره سرکه و رب انار که بخوراک زنند، کلاهک فلزی که در ته مقداری اندک ماده قابل انفجار تعبیه شده و آنرا در ته فشنگ یا در تفنگهای سر پر برای آتش کردن تفنگ بکار برند، نمودار نمونه، مزه. یا چاشنی دل. سخنان لطیف و دلکش