معنی پیره طفل - فرهنگ فارسی عمید
معنی پیره طفل
- پیره طفل
- پیر کم عقل که رفتارش مانند کودکان باشد، طفلی که چهرۀ چروکیده مانند چهرۀ پیران داشته باشد
تصویر پیره طفل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پیره طفل
پیره طفل
- پیره طفل
- پیر کودک عقل سالخورده طفل رفتار: می درد می دوزد این درزی عام جامه صد سالگان طفل خام... پیره طفلان شسته پیشش بهر کد تا بسعد و نحس اولاغی کند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیره زال
- پیره زال
- پیرزال، پیر فرتوت، پیر سفیدمو. بیشتر دربارۀ زنان می گویند
فرهنگ فارسی عمید