جدول جو
جدول جو

معنی پی بندی

پی بندی
عمل محکم کردن پی دیوار یا پایۀ ساختمان
تصویری از پی بندی
تصویر پی بندی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پی بندی

پی بندی

پی بندی
عمل پی بندمحکم کاری پی بنا با سنگ و آهک و سیمان و غیره، عمل بستن پی
فرهنگ لغت هوشیار

پی بندی

پی بندی
عمل محکم کردن پی بنا با سنگ و آهک و سیمان و امثال آن. عمل بستن پی. با فعل کردن و شدن صرف شود
لغت نامه دهخدا

پیش بندی

پیش بندی
جلوگیری پیش گیری دفع، تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری تمهید: فلان برای مرافعه خود پیش بندی خوبی کرده بود
فرهنگ لغت هوشیار

پیش بندی

پیش بندی
جلوگیری. دفع. پیشگیری، تمهید مقدمۀ مطلب. تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری: فلان برای مرافعۀ خود پیش بندی خوبی کرده بود، یعنی مقدماتی نیکو آماده ساخته بود
لغت نامه دهخدا

پی بند

پی بند
آنکه پی و بنیاد دیوار بندد بنایی که دربستن پیهای در رفته مهارت دارد، زنجیر و پای بند ستوران
فرهنگ لغت هوشیار

پی بدی

پی بدی
جُرج. بشردوست آمریکائی، متولد در دانور. وی ببسط و توسعۀ تعلیمات در میان طبقات کارگر کمک بسیار کرده است (1795- 1869 میلادی)
لغت نامه دهخدا