معنی بی صفت - فرهنگ فارسی عمید
معنی بی صفت
- بی صفت
- آنکه فاقد صفات نیک است، ناسپاس، بی وفا
تصویر بی صفت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بی صفت
بی صفت
- بی صفت
- در تداول عامه، بی وفا. ناسپاس. (یادداشت مؤلف). رجوع به ترکیبات صفت شود، آنکه تحمل شداید یا خوشبختی را ندارد. رجوع به ظرفیت شود
لغت نامه دهخدا
بی صفا
- بی صفا
- بی طراوت، کدر، بی اخلاص، برای مِثال تشنه بر خاک گرم مردن به / کآب سقایِ بی صفا خوردن (سعدی۲ - ۷۰۷)
فرهنگ فارسی عمید