معنی آدمی کش - فرهنگ فارسی عمید
معنی آدمی کش
آدمی کش
آنکه مردم را بکشد، قاتل، آدمکش، برای مثال می باش طبیب عیسوی هش / اما نه طبیب آدمی کش (نظامی۳ - ۳۷۷) ، کنایه از بی رحم
تصویر آدمی کش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آدمی کش
آدمی کش
آدمی کش
قاتل: میباش طبیب عیسوی هش اما نه طبیب آدمی کش. نظامی
لغت نامه دهخدا
آدم کش
آدم کش
در تداول عامه به معنی آدمی کش و قاتل و خونخوار
لغت نامه دهخدا
دم کش
دم کش
تشکچه ای که پس از دم کردن برنج در روی دیگ می گذارند، در موسیقی آوازه خوانی که به متابعت آوازه خوان دیگر آواز بخواند تا او نفس تازه کند، در موسیقی آوازخوان
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.