جدول جو
جدول جو

معنی آب رخ

آب رخ
آبرو، شرف، اعتبار، ارج و قدر، نیک نامی، برای مثال خاقانیا زنان طلبی آب رخ مریز / کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند (خاقانی - ۸۶۰)
تصویری از آب رخ
تصویر آب رخ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آب رخ

آب رخ

آب رخ
اعتبار. جاه. آبرو:
آب رخ زآب پشت بگریزد
کآب پشت آب رویها ریزد.
سنائی.
در جستن نان آب رخ خویش مریزید
در نار مسوزید روان از پی نان را.
سنائی.
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
- آب رخ بردن کسی را، آبرو ریختن او را
لغت نامه دهخدا

آب رو

آب رو
عرق خوی - آب رخ - آب روی، اعتبار قدر جاه شرف عرض ناموس و آب روی
آب رو
فرهنگ لغت هوشیار

آب رو

آب رو
جای گذشتن آب، آب راه، آب راهه، راه آب، جویی که برای گذشتن آب درست می کنند
آب رو
فرهنگ فارسی عمید

آب رز

آب رز
آبی که از شاخه های بریدۀ تاک بچکد، باده، می، برای مِثال آب رَز باید که باشد در صفا چون آب زر / گر ز زرّ مغربی ساغر نباشد گو مباش (ابن یمین - ۱۱۶)، آب زهر
آب رز
فرهنگ فارسی عمید