معنی ابخر - فرهنگ فارسی عمید
معنی ابخر
- ابخر
- کسی که دهانش بوی بد می دهد، گنده دهان
تصویر ابخر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ابخر
ابخر
- ابخر
- گنده دهان. گنده دهن. آنکه دهان بدبوی دارد. مؤنث: بَخْراء:
پیر سگانی که چو شیر ابخرند
گرگ صفت ناف غزالان خورند.
نظامی.
چو شیران ابخر و شیرویه نامش.
نظامی
لغت نامه دهخدا