جدول جو
جدول جو

معنی نوش گوار

نوش گوار
گوارا و شیرین مانند انگبین یا آب حیات، برای مثال نوش ساقیّ و جام نوش گوار / گرم تر کرده عشق را بازار (نظامی۴ - ۶۳۰)
تصویری از نوش گوار
تصویر نوش گوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نوش گوار

نوش گوار

نوش گوار
در گوارایی چون آب زندگانی (زیرا که چشمه نوش چشمه آب حیوان است) : (نوش ساقی و جام نوشگوار گرم تر کرده عشق را بازار) (نظامی. گنجینه گنجوی ص. 362)
نوش گوار
فرهنگ لغت هوشیار

نوش گوار

نوش گوار
خوش گوار. (آنندراج). در گوارائی چون آب زندگانی، زیرا که چشمۀ نوش آب حیوان است. (فرهنگ فارسی معین). گوارا:
تا تو به رزمی چو زهر زودگزائی
تا تو به بزمی چو شهد نوش گواری.
فرخی.
موافقان را مهرت نبید نوش گوار
مخالفان را خشم تو زهر زودگزای.
فرخی.
مجلس افروز به نو باغ تو امروز شها
مجلس نو کن و نو گیر می نوشگوار.
فرخی.
آب حیوان چو شد گره در حلق
زهر گشت ارچه بود نوشگوار.
سنائی.
ز مرغزار قناعت قدم مبر کآنجا
نبات روح نواز است و آب نوشگوار.
مجیر.
نحل کآب عنب خورد بر تاک
آرد از لب شراب نوشگوار.
خاقانی.
نوش ساقی و جام نوش گوار
گرم تر کرده عشق را بازار.
نظامی
لغت نامه دهخدا

نوشگوار

نوشگوار
در گوارایی چون آب زندگانی (زیرا که چشمه نوش چشمه آب حیوان است) : (نوش ساقی و جام نوشگوار گرم تر کرده عشق را بازار) (نظامی)
نوشگوار
فرهنگ لغت هوشیار

خوش خوار

خوش خوار
خوش خوراک، ویژگی آنکه خوب غذا می خورد یا غذاهای خوب می خورد، ویژگی خوراک لذیذ و خوش مزه
خوش خوار
فرهنگ فارسی عمید

موش خوار

موش خوار
آنکه موش خورد، زغن: (نه هر چه با پر باشد ز مرغ باز بود که موش خوار و غلیواز نیز پر دارد) (ناصر خسرو)
موش خوار
فرهنگ لغت هوشیار