جدول جو
جدول جو

معنی مغلوب

مغلوب
آنکه بر وی چیره شده باشند، شکست خورده، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های سه گاه و چهارگاه
تصویری از مغلوب
تصویر مغلوب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مغلوب

مغلوب

مغلوب
بازنده، بی اعتبار، بی مقدار، ذلیل، زبون، تارومار، شکست خورده، مقهور، منکوب، منهزم، تسلیم، مجاب
متضاد: فاتح
فرهنگ واژه مترادف متضاد

مقلوب

مقلوب
وارونه شده، برگردانیده شده، در ادبیات در فن بدیع شعر یا سخنی که در آن کلمات مقدّم و مؤخّر شده یا کلماتی مانند رگ و گر، رقیب و قریب، شارع و شاعر، جادوانه و جاودانه، ابدا و ادبا و امثال این ها به کار برده شده باشد، برای مِثال هست انیس و کریم ورنشناسی / زود بخوان باشگونه میرک سینا (امیرعلی یوزی تکین - لغتنامه - مقلوب)، برگشته، واژگون
مقلوب
فرهنگ فارسی عمید