جدول جو
جدول جو

معنی معاذیر

معاذیر
معذارها، حجت ها، برهان ها، جمع واژۀ معذار
تصویری از معاذیر
تصویر معاذیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با معاذیر

معاذیر

معاذیر
جَمعِ واژۀ مِعذار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ معذار به معنی حجت و برهان. (آنندراج). عذرها. (ترجمان القرآن). پوزشها و بهانه ها. (ناظم الاطباء) : ولوالقی معاذیره. (قرآن 15/75). آنگاه دو فضیلت فراهم آید اول اعتراف به جنایت... و دوم صیت زبان آوری خود بدین سؤال و جواب که رفت و انواع معاذیر دلپذیر که نموده شد. (کلیله و دمنه). امیر ناصرالدین این معاذیر به سمع رضا اصغا کرد و به سرصفای معهود و خلوص قدیم باز آمد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران صص 241- 242). او به معاذیر زور و اقاویل غرور تمسک جست و الیسع بدان امتناع دلتنگ شد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 317). دست خذلان دامن او بگرفت تا معاذیر نامقبول و علتهای معلول در میان نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 341). و در این مدت که به سوف و لعل تزجیۀ وقت می کرد و رسل را به معاذیر دل ناپذیری باز می گردانید. (جهانگشای جوینی). هر چند مامضی جرایم او به معاذیر اجوف و بهتانهای معتل مضاعف گشته است. (جهانگشای جوینی). و رجوع به معذار شود
لغت نامه دهخدا

معاییر

معاییر
جمع معیار، اندازه ها زر کش ها جمع معیار: عیارها اندازه ها: میخواست تا بر معاییر اشعار عرب و عجم... واقف شود
فرهنگ لغت هوشیار

معاییر

معاییر
معیارها، مقیاس ها و آلات سنجش، اندازه ها، پیمانه ها، سنگهای محک و ترازوها برای سنجش طلا، جمعِ واژۀ معیار
معاییر
فرهنگ فارسی عمید

محاذیر

محاذیر
چیزهایی که از آنها حذر میکنند و میترسند وپرهیز میکنند. (ناظم الاطباء). رجوع به محذور شود
لغت نامه دهخدا

معاییر

معاییر
جَمعِ واژۀ معیار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : می خواست تا بر معاییر اشعار عرب و عجم... واقف شود. (المعجم چ مدرس رضوی ص 3). و رجوع به معیار شود
لغت نامه دهخدا