جدول جو
جدول جو

معنی لول زدن

لول زدن
در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن، لولیدن
تصویری از لول زدن
تصویر لول زدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لول زدن

لول زدن

لول زدن
لولیدن. لول خوردن. جنبیدن در جای خویش، چنانکه کرمهای خرد دراز سرخ در خشکی یا در آب. تَمَلمُل
لغت نامه دهخدا

گول زدن

گول زدن
فریب دادن فریفتن: زده گولم منجم کذاب الف ابدال خویش را دریاب. (ظهوری مجموعه مترادفات)
فرهنگ لغت هوشیار

لوخ زدن

لوخ زدن
پیزر زدن، یاپالان کسی را لوخ زدن، پیزر به پالان کسی گذاشتن
لوخ زدن
فرهنگ لغت هوشیار

وول زدن

وول زدن
وول خوردن: مردم... درجاده های مخصوص بخودشان مانند مورچه بدون اراده در هم وول میزدند
فرهنگ لغت هوشیار

هول زدن

هول زدن
عجله کردن، حرص زدن (در غذا خوردن لباس خریدن و غیره)
هول زدن
فرهنگ لغت هوشیار

گول زدن

گول زدن
حیلِه کردن، فَریب دادن، کَلَک زدن، مُکایِدَت کَردَن، تَبَندیدَن، غَدر داشتَن، غَدر اَندیشیدَن، سالوسی کَردَن، تَرفَند کَردَن، حُقِّه زَدَن، غَدر کَردَن، اَورَندیدَن، دَستان آوَردَن، پُشتِ هَم اَندازی کَردَن، کَید آوَردَن، نِیرَنگ ساختَن، گُربِه شانِه کَردَن، شَید آوَردَن، خُدعِه کَردَن، چَپ رَفتَن، فَریفتَن، نارُو زَدَن، مَکر کَردَن، تُنبُل ساختَن
گول زدن
فرهنگ فارسی عمید