مُرَکَّب اَز: لا به معنی نه + نعم به معنی آری، از قبیل تقابل. از اتباع. و هر دو حرف ایجابند ’لا’ برای نفی وانکار به معنی نی و نیست و ’نعم’ برای اثبات و اقراربه معنی آری و بلی. (غیاث)، بحث. جَدَل: گشادند بر هم در فتنه باز به لا و نعم کرده گردن دراز. سعدی. - بی لا و نعم، بی گفتگو. - لا و نعم نگفتن، هیچ نگفتن
بانعمت تر. متنعم تر: قال من انعم الناس عیشاً؟ قال من تحلی بالعفاف و رضی بالکفاف وتجاوز مایخاف الی ما لایخاف. (المزهر سیوطی ص 317). - امثال: انعم من حزیم. انعم من حیان اخی جابر. (یادداشت مؤلف).
نام محلی و معرکه ای در شاهنامه: به لاون به جنگ آزمودی مرا به آوردگه در ستودی مرا. فردوسی. در فرهنگها این کلمه را لادن به دال مهمله ضبط کرده اند و ظاهراً لاون تصحیف آن است