جدول جو
جدول جو

معنی طنافس

طنافس
جمع واژۀ طنفسه، بساط، گستردنی، فرش، زیلو، حصیر
تصویری از طنافس
تصویر طنافس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طنافس

طنافس

طنافس
زشت خویی گردیدن پس از نیکخویی، پوشیدن جامه های بسیار
طنافس
فرهنگ لغت هوشیار

طنافس

طنافس
جَمعِ واژۀ طنفسه. (منتهی الارب) (دهار). رجوع به طنفسه شود
لغت نامه دهخدا

تنافس

تنافس
به هم نمایش داد ن به هم از خود گفتن خود نمایی خود نمایی کردن بهم نمایش دادن، رغبت کردن در امری بسبب رقابت و پیش گرفتن برای وصول بدان بر یکدیگر، خود نمایی، جمع تنافسات
فرهنگ لغت هوشیار

تنافس

تنافس
افراط کردن در رقابت با یکدیگر، خودنمایی کردن، رغبت کردن در امری یا چیزی از روی رقابت و هم چشمی و برای آن بر یکدیگر پیشی گرفتن
تنافس
فرهنگ فارسی عمید

تنافس

تنافس
رغبت کردن در کاری از روی رقابت و همچشمی به منظور پیشی گرفتن
تنافس
فرهنگ فارسی معین

خنافس

خنافس
شیر بیشه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

خنافس

خنافس
جَمعِ واژۀ خُنفَساء، جانور گنده بوی از جنس انسکت خبزدوک. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا