معنی زاب - فرهنگ فارسی عمید
معنی زاب
- زاب
- زهاب، زه آب، برای مثال پشیمان نشد هر که نیکی گزید / که بدزاب دانش نیارد مزید (فردوسی - ۶/۵۵۸)، چشمه، آبراهه، صفت، خاصیت زهاب، زه آب، برای مِثال پشیمان نشد هر که نیکی گزید / که بدزاب دانش نیارد مزید (فردوسی - ۶/۵۵۸)، چشمه، آبراهه، صفت، خاصیت
تصویر زاب
فرهنگ فارسی عمید