معنی راش - فرهنگ فارسی عمید
معنی راش
- راش راش
- انبار غله، خرمن غلۀ پاک شده
درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، الش، قزل آغاج، قزل آغاجغ، قزل گز، چهلر، چلر، آلوش، الاش، مرس، آلش، آلاش، راج انبار غله، خرمن غلۀ پاک شده
درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، اَلَش، قِزِل آغاج، قِزِل آغاجِغ، قِزِل گَز، چِهلَر، چِلَر، آلوَش، اَلاش، مِرس، آلَش، آلاش، راج
فرهنگ فارسی عمید