جدول جو
جدول جو

معنی دشنگ

دشنگ
دلنگ، آویخته، آویزان، آونگ، خوشۀ خرما، بندی که از چوب و علف و شاخه های درخت جلوی آب درست کنند
تصویری از دشنگ
تصویر دشنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دشنگ

پشنگ

پشنگ
میله آهنی، نام پدرافراسیاب، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام برادرزاده فریدون پادشاه پیشدادی و نیز پدر افراسیاب
پشنگ
فرهنگ نامهای ایرانی

اشنگ

اشنگ
درختی است از تیره بید که مانند سفیدار است ولی برخلاف آن مستقیم رشد نمیکند و چوبش نیز محکم نیست و مانند آن دارای پوست صاف است اشن خشنگ اره قلمه
فرهنگ لغت هوشیار

بشنگ

بشنگ
افزار بنایان که سرش مانند کلنگ دراز است و بدان دیوار سوراخ کنند، کلنگ، اسکنه، تیشه بنایی و نجاری
فرهنگ لغت هوشیار

دشنه

دشنه
کارد بزرگ و مشمل، خنجری است که نوعی عیاران بر میان بندند
دشنه
فرهنگ لغت هوشیار