جدول جو
جدول جو

معنی دانادل

دانادل
دانا و خردمند، آگاه و هوشیار، دل آگاه
تصویری از دانادل
تصویر دانادل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دانادل

دانادل

دانادل
که دلی دانا دارد. داناضمیر. دانشمند و خردمند. (آنندراج). هوشیار. خردمند. دل آگاه:
بپاسخ چنین گفت ای پادشا
که دانادل و مردم پارسا...
فردوسی.
جوان گرچه دانادل و پرفسون
بود نزد پیر آزمایش فزون.
اسدی.
، کنایه از عرفا و فضلا و مردم سنجیده است. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا

دانادلی

دانادلی
خردمندی. دانائی. هوشیاری. دل آگاهی:
بجای سکندر بمان سالها
بدانادلی کشف کن حالها.
حافظ
لغت نامه دهخدا

دانال

دانال
اسم عجمی است، و دانال نام پیغمبری است و یا همان دانیال است، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا