معنی حلفا - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حلفا
آلفا
- آلفا
- یونانی نخستین وات (حرف) دبیره یونانی فرانسوی پیرز از گیاهان انگلیسی اسپست
فرهنگ لغت هوشیار
حلفاء
- حلفاء
- کنیز بی شرم و جنجالی، جمع حلیف، هم سوگندان همراهان جمع حلیف هم عهدان هم پیمانان
فرهنگ لغت هوشیار
حلاف
- حلاف
- سوگند خورنده آنکه قسم بسیار یاد کند بسیار سوگند خورنده. بسیار سوگند خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
حلوا
- حلوا
- خوراکی که بوسیه آرد و روغن و شکر (یا قند و عسل) و مواد دیگر تهیه کنند: شیرینی، جمع حلاوی
فرهنگ لغت هوشیار