معنی تزکیه - فرهنگ فارسی عمید
معنی تزکیه
- تزکیه
- پاکیزه کردن، بی آلایش کردن، زکات دادن
تصویر تزکیه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تزکیه
تزکیه
- تزکیه
- اصلاح، پاک سازی، تربیت، تصفیه نفس، تطهیر، تهذیب، خلوص، پاکیزه کردن، پاکیزه گردانیدن، زکات دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تذکیه
- تذکیه
- افروختن (آتش را)، ذبح کردن بسمل کردن، افروزش، ذبح. تیز کردن آتش، برافروختن آتش
فرهنگ لغت هوشیار