جدول جو
جدول جو

معنی پولادگر

پولادگر
کسی که آلات و ابزاری از پولاد می سازد
تصویری از پولادگر
تصویر پولادگر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پولادگر

پولادگر

پولادگر
آنکه پولاد سازد. توسعاً آهنگر:
بدان دست بردند آهنگران
چو شد ساخته کار گرز گران
پسند آمدش کار پولادگر
ببخشیدشان جامه و سیم و زر.
فردوسی.
بفرمود خسرو (کی خسرو) بپولادگر
که بند گران ساز مسمار سر
هم اندر زمان پای کردش (گرگین را) ببند
که از بند گیرد بداندیش پند.
فردوسی.
بفرمود خسرو بپولادگر
که سازد برو بند و غل و تبر (؟).
فردوسی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پولاد گر

پولاد گر
آنکه پولاد سازد آنکه آلات پولادین سازد، آهنگر: (بدان دست بردند آهنگران چو شد ساخته کار گرز گران... {} پسند آمدش کار پولاد گر ببخشید شان جامه و سیم و زر) (فردوسی) آهنگر، آنکه پولاد سازد
پولاد گر
فرهنگ لغت هوشیار

پولادرگ

پولادرگ
آهن رگ. کنایه از اسپ پرزور باشد. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

پولادین

پولادین
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
پولادین
فرهنگ لغت هوشیار