جدول جو
جدول جو

معنی پاکیزه بوم

پاکیزه بوم
پاک بوم، سرزمین پاک، پاک تن، پاک نهاد
تصویری از پاکیزه بوم
تصویر پاکیزه بوم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پاکیزه بوم

پاکیزه بوم

پاکیزه بوم
پاک نهاد (؟) :
جوانی خردمند و پاکیزه بوم
ز دریا برآمد بدربند روم.
سعدی (بوستان).
شنیدم که مردیست پاکیزه بوم
شناسا و رهرو در اقصای روم.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

پاکیزه گوی

پاکیزه گوی
آنکه سخنان پاکیزه گوید گوینده سخنان پاک و شایسته
پاکیزه گوی
فرهنگ لغت هوشیار

پاکیزه روی

پاکیزه روی
زیبا روی نکو روی نکو منظر صبیح المنظر پاک رو
پاکیزه روی
فرهنگ لغت هوشیار

پاکیزه گوی

پاکیزه گوی
گویندۀ سخنان پاک و شایسته:
دو مرد خردمند پاکیزه گوی
بدستار چینی ببستند روی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا