مُرَکَّب اَز: بی + دوا = دواء، بدون دوا. (ناظم الاطباء)، بی دارو. که دوا ندارد: بی دوا و غذا، بی دارو و خوراک. (یادداشت مؤلف)، بی هیچ وسیلۀ تغذیه و درمان، امردی. (یادداشت مؤلف) : پار با من لاف بی ریشی زدی و خوش زدی گر بحسن امسال چون پاری فزون از پار زن. سوزنی. رجوع به بی ریش شود