آگفت آگفت آسیب، آفت، آزار، رنج، بلا، محنت، برای مِثال دین روز ای روی تو آگفت دین / می خور و شادی کن و خرم نشین (مسعودسعد - ۵۵۰)، گفتم که مرو چو این بگفتم که برفت / رفتم که دمید صبح و آمد آگفت (ابوالفرج رونی - ۱۶۱) فرهنگ فارسی عمید
آیفت آیفت حاجت، نیاز، خواهش، درخواست، برای مِثال ناسزا را مکن آیفت که آبت بشود / به سزاوار کن آیفت که ارجت دارد (دقیقی - ۹۷)، بهره، سود فرهنگ فارسی عمید