معنی آب خواره
- آب خواره
- هر ظرفی که با آن آب یا شراب می خوردند
واژههای مرتبط با آب خواره
آبخواره
- آبخواره
- هر ظرفی که بتوان با آن آب خورد
آب خوار
- آب خوار
- ویژگی آجری که در آب خیسانیده باشند تا گرد آن گرفته شود
آب خوره
- آب خوره
- آبخوری، آبگیر، چشمه، جویبار
آبخواره
- آبخواره
- هر ظرفی که بتوان در آن آب یا شراب خورد، آشامنده آب
می خواره
- می خواره
- دایم الخمر
پر خواره
- پر خواره
- بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
آدمخواره
- آدمخواره
- مردم خوار
آتشخواره
- آتشخواره
- خورنده آتش فرو برنده آتش به حلق، حرام خوار رشوه خوار، شتر مرغ (چه او را خورنده آتش دانند) ظلیم نعامه، سمندر قفس
می خواره
- می خواره
- می خوار، آنکه شراب می خورد، باده خوار، شراب خوار
