جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اکفا

اکفا

اکفا
رقیبان. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کاف ّ. منعکنندگان. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اکفا

اکفا
اکفاء. مردمان همتا و قرین و همسر. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کفو به معنی همسران و همجنسان. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : کار عیش و خوشی از سر گرفتند و در این حالت محمد بن مقداد بیشتر ازاقران و اکفا بندگی کرد. (تاریخ جهانگشای جوینی).
- اکفاوار، همچون همگنان. مانند همتایان و همشأنان: الحق سخن های هول باز نموده بود اکفاوار و هیچ تیر در جعبه بنگذاشته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 675)
لغت نامه دهخدا

اصفا

اصفا
برگزیدن کسی را اختیار کردن، برگزیدن، وابریده شدن، پالایش، خرسند کردن، برگزیدن کسی را اختیار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

اشفا

اشفا
نزدیک شدن، دارودادن، دشواری بهبودی، شبگاه به راه افتادن، جمع شفا
اشفا
فرهنگ لغت هوشیار