جدول جو
جدول جو

معنی اعادی

اعادی
عدوها، خصم ها، دشمن ها، جمع واژۀ عدو
تصویری از اعادی
تصویر اعادی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اعادی

اعالی

اعالی
جمع اعلی، والاتران بلندپایگان، بلند جایگاه ها جمع اعلی. برتران والاتران، بلندپایگان ارجمندان مقابل ادانی
فرهنگ لغت هوشیار

اعادت

اعادت
بیمار پرسی، باز گرداندن، بازگفتن، بازجستن نباید خللی افتد و شغل دلی پیش آید که این عجز را باز جوییم (تاریخ بیهقی)، پسداد بازگفتن دوباره گفتن، باز گردانیدن (چیزی را بجای خود) باز آوردن بر گرداندن، برگشت. یا اعاده حیثیت. رد کردن حقوق و اعتبارات مجرم که بسبب جرم سلب شده بدو
فرهنگ لغت هوشیار

تعادی

تعادی
همدوری، تباهش، دشمنیدن با هم دشمنی ورزیدن دشمن شدن بایکدیگر
تعادی
فرهنگ لغت هوشیار