لقب هر یک از پادشاهان اشکانی مایعی که از ترشح غده های اشکی حاصل می شود و چشم را مرطوب نگه می دارد و در حال گریستن از چشم فرومی ریزد، سرشک، آب چشم، کنایه از قطره اشک ابر: کنایه از باران اشک سحاب: کنایه از باران، اشک ابر اشک میغ: کنایه از باران، اشک ابر اشک تمساح: کنایه از گریه ای که از روی تزویر و برای عوام فریبی باشد اشک حسرت: اشکی که از روی حسرت و افسوس ریخته شود اشک افسوس: اشکی که از روی حسرت و افسوس ریخته شود، اشک حسرت اشک خونین: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد اشک خون آلود: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین اشک خونی: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین اشک جگرگون: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین اشک حنایی: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین اشک سرخ: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین اشک گلگون: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین اشک داوری: گریۀ مظلوم، کنایه از اشکی که ستمدیده ای نزد قاضی یا حاکم برای دادرسی می ریزد اشک مظلوم: گریۀ مظلوم، کنایه از اشکی که ستمدیده ای نزد قاضی یا حاکم برای دادرسی می ریزد، اشک داوری اشک داوودی: کنایه از اشک بسیار، اشک ندامت، اشاره به گریۀ حضرت داوود و اشک هایی که از خوف لغزش خود می ریخت اشک شادی: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود اشک طرب: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اشک شادی اشک شکرین: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اشک شادی اشک شیرین: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اشک شادی اشک ریختن: گریه کردن اشک فشاندن: گریه کردن، اشک ریختن ااشک افشاندن: گریه کردن، اشک ریختن اشک کباب: کنایه از قطره های خون و چربی که هنگام پختن کباب بر روی آتش می ریزد، برای مثال اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار / اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب - لغت نامه - اشک) اشک مو: مایعی سفید رنگ که هنگام هرس کردن درخت انگور از سرشاخه های آن می چکد و خواص دارویی دارد اشک تاک: اشک مو، مایعی سفید رنگ که هنگام هرس کردن درخت انگور از سرشاخه های آن می چکد و خواص دارویی دارد اشک ندامت: اشکی که از پشیمانی و افسوس ریخته می شود، برای مثال امروز که در دست توام مرحمتی کن / فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت (حافظ - ۱۹۶) اشک پشیمانی: اشکی که از پشیمانی و افسوس ریخته می شود، اشک ندامت لقب هر یک از پادشاهان اشکانی مایعی که از ترشح غده های اشکی حاصل می شود و چشم را مرطوب نگه می دارد و در حال گریستن از چشم فرومی ریزد، سرشک، آب چشم، کنایه از قطره اَشک ابر: کنایه از باران اَشک سحاب: کنایه از باران، اَشک ابر اَشک میغ: کنایه از باران، اَشک ابر اَشک تمساح: کنایه از گریه ای که از روی تزویر و برای عوام فریبی باشد اَشک حسرت: اشکی که از روی حسرت و افسوس ریخته شود اَشک افسوس: اشکی که از روی حسرت و افسوس ریخته شود، اَشک حسرت اَشک خونین: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد اَشک خون آلود: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشک خونین اَشک خونی: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشک خونین اَشک جگرگون: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشک خونین اَشک حنایی: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشک خونین اَشک سرخ: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشک خونین اَشک گلگون: اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشک خونین اَشک داوری: گریۀ مظلوم، کنایه از اشکی که ستمدیده ای نزد قاضی یا حاکم برای دادرسی می ریزد اَشک مظلوم: گریۀ مظلوم، کنایه از اشکی که ستمدیده ای نزد قاضی یا حاکم برای دادرسی می ریزد، اَشک داوری اَشک داوودی: کنایه از اشک بسیار، اشک ندامت، اشاره به گریۀ حضرت داوود و اشک هایی که از خوف لغزش خود می ریخت اَشک شادی: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود اَشک طرب: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اَشک شادی اَشک شکرین: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اَشک شادی اَشک شیرین: اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اَشک شادی اَشک ریختن: گریه کردن اَشک فشاندن: گریه کردن، اَشک ریختن ااَشک افشاندن: گریه کردن، اَشک ریختن اَشک کباب: کنایه از قطره های خون و چربی که هنگام پختن کباب بر روی آتش می ریزد، برای مِثال اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار / اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب - لغت نامه - اشک) اَشک مو: مایعی سفید رنگ که هنگام هرس کردن درخت انگور از سرشاخه های آن می چکد و خواص دارویی دارد اَشک تاک: اَشک مو، مایعی سفید رنگ که هنگام هرس کردن درخت انگور از سرشاخه های آن می چکد و خواص دارویی دارد اَشک ندامت: اشکی که از پشیمانی و افسوس ریخته می شود، برای مِثال امروز که در دست توام مرحمتی کن / فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت (حافظ - ۱۹۶) اَشک پشیمانی: اشکی که از پشیمانی و افسوس ریخته می شود، اَشک ندامت