معنی یکسان داشتن
یکسان داشتن
برابر کردن مانند هم کردن، یکسان کردن
تصویر یکسان داشتن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با یکسان داشتن
نوسان داشتن
نوسان داشتن
شکرویدن نوانیدن نویدن جنبیدن در جای خود
فرهنگ لغت هوشیار
نوسان داشتن
نوسان داشتن
Fluctuate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
flutuar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
fluctuar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
wahać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
колебаться
دیکشنری فارسی به روسی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
коливатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
fluctueren
دیکشنری فارسی به هلندی
نوسان داشتن
نوسان داشتن
schwanken
دیکشنری فارسی به آلمانی