جدول جو
جدول جو

معنی نرموره

نرموره
گنده و ناهموار
گردوی درشت
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، آورک، اورک، بازام، گواچو، بادپیچ، سابود، بازپیچ، پالوازه
تصویری از نرموره
تصویر نرموره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نرموره

نرموره

نرموره
هرچیزگنده ولک وپک وناهموار، گردکان وفندق بزرگ، ریسمانی که دوسرآنرابرجایی بندندوشخصی در وسط آن نشیندودیگری دستی براوزندتاآن متحرک شودوازسویی بسویی رودتاب ارجوجه
فرهنگ لغت هوشیار

مرموره

مرموره
دختر نرم و نازک و لرزان اندام از نشاط. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ناموره

ناموره
دام گرگ. نامره. (منتهی الارب). چنگکی آهنین که صیادقطعات گوشت بدان آویزد شکار گرگ را. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا