معنی ناشادمان - فرهنگ فارسی عمید
معنی ناشادمان
ناشادمان
ناشاد، آنکه شاد و خوشحال نیست، غمگین
تصویر ناشادمان
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ناشادمان
ناشادمان
ناشادمان
ناشاد، ناشادکام، ناشادان، غمین، غمگین، ملول، رنجور، ناخشنود، افسرده، مقابل شادمان، که شادمان و خشنود و راضی نیست: بدو گفت خسرو توئی بی گمان ز تخت پدر گشته ناشادمان، فردوسی
لغت نامه دهخدا
ناشادمانی
ناشادمانی
ناشادانی، ناشادکامی، حالت و صفت ناشادمان، مقابل شادمانی، شادمان نبودن، رجوع به شادمانی شود
لغت نامه دهخدا
ناشادان
ناشادان
اندوهگین، غمین، غمگین، ملول، افسرده، نژند، غمناک، مقابل شادان، رجوع به شادان شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.