ناشادان ناشادان اندوهگین، غمین، غمگین، ملول، افسرده، نژند، غمناک، مقابل شادان، رجوع به شادان شود لغت نامه دهخدا
ناشادمان ناشادمان ناشاد، ناشادکام، ناشادان، غمین، غمگین، ملول، رنجور، ناخشنود، افسرده، مقابل شادمان، که شادمان و خشنود و راضی نیست: بدو گفت خسرو توئی بی گمان ز تخت پدر گشته ناشادمان، فردوسی لغت نامه دهخدا
ناشادانی ناشادانی غمگینی، اندوهگینی، فسردگی، نژندی، غمناکی، ملول و غمزده و افسرده بودن، ناشادمانی، ناشادی، حالت و صفت ناشادان لغت نامه دهخدا