جدول جو
جدول جو

معنی مگس ران

مگس ران
آلتی که با آن مگس ها را دور می کردند، برای مثال حورفشی را چو مور زیر لگد کشته ای / پس پر طاووس را کرده مگس ران او (خاقانی - ۳۶۲)
تصویری از مگس ران
تصویر مگس ران
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مگس ران

مگس ران

مگس ران
آلتی که بوسیله آن مگس را دور کنند: (حورفشی را چو مور زیر لگد کشته ای پس پر طاوس را کرده مگس ران او) (خاقانی سج. 362)
مگس ران
فرهنگ لغت هوشیار

مگس پران

مگس پران
کسی که مگسها را براند، شخص بیکار، آنکه بازارش کساد است، روبندی است چرمی که بر آن تسمه های باریک آویزان است و آنرا بصورت اسب زنند تا چون مگس برآن نشیند اسب سرخود را تکان دهد و مگس پرانده شود
فرهنگ لغت هوشیار

مگس رانی

مگس رانی
راندن مگس و پشه و جز آن. (ناظم الاطباء).
- مگس رانی کردن، مگس ران بودن. مگس راندن از چیزی:
وگر چون عیسی از خورشید سازم خوانچۀ زرین
پر طاوس فردوسی کند بر خوان مگس رانی.
خاقانی.
و رجوع به مگس ران (معنی دوم) شود
لغت نامه دهخدا