اوشنگ هر چه از آن چیزی آویزند آونگ، گوشواره، زبان، سرشک هر چه از آن چیزی آویزند، هر چیز آونگان کرده مانند خرما انگور و جز آن، گوشواره، قطره، زبان، جمع معالیق
بد کاره: مرد این واژه در تازی تنها با همین آرش به کار می رود در یکی از فرهنگ های فارسی برای آن که مفلاک پارسی را بر گرفته از آن نشان دهند آرش: تهیدست را نیز بر بد کاره افزوده اند. ناکس فرومایه سفله، تهیدست، جمع مفالیق