جدول جو
جدول جو

معنی گران دست

گران دست
ویژگی آنکه کاری را به کندی انجام دهد
تصویری از گران دست
تصویر گران دست
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گران دست

گران دست

گران دست
کسی که کار را بتانی و کندی انجام دهد مقابل سبک دست سبک پای: مهترند آنچه زان گران دستند کهترند آنچه زان سبک پایند. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار

گران دست

گران دست
کنایه از کسی است که کارها را بسیار دیر و به تأنی و درنگ کند. (برهان). کسی که کارها را بدیر کند و این مقابل سبک دست است. (آنندراج) :
مهترند آنچه زآن گران دستند
کهترند آنچه زآن سبکپایند.
مسعودسعد.
تو نکوتر کسی ایرا که سبک دست تری
خیز و برهان ز گران دستی اغیار مرا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

گران دستی

گران دستی
بتانی و کندی انجام دادن کارها مقابل سبک دستی سبک پایی
گران دستی
فرهنگ لغت هوشیار

گران خسب

گران خسب
آنکه دیر به خواب رود و دیر بیدار شود، گران خواب، برای مِثال صبح گران خسب سبک خیز شد / دشنه به دست از پی خون ریز شد (نظامی۱ - ۳۵)
گران خسب
فرهنگ فارسی عمید

گران دود

گران دود
دود غلیظ، ابر سیاه و تیره، بخاری غلیظ که ملاصق زمین باشد نزم مه
گران دود
فرهنگ لغت هوشیار

گران دخل

گران دخل
پر در آمد پر درآمد پر بهره: کیست که از بخشش تو نیست گران دخل ک کیست که از منت تونیست گرانبار ک (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار