معنی کورذوق - فرهنگ فارسی عمید
معنی کورذوق
کورذوق
کسی که ذوق و سلیقۀ خوب ندارد، بی ذوق
تصویر کورذوق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با کورذوق
کورذوق
کورذوق
بی ذوق. آن که ذوق سلیم ندارد. (فرهنگ فارسی معین). بی ذوق و آن که ذائقه نداشته باشد. (آنندراج) : چه غم زین عروس سخن را بتر که بر کورذوقان بود جلوه گر. ظهوری (از آنندراج). کورذوقان ز فیض تربیتت چو مسیحا، مزاج دان سخن. ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کور ذوق
کور ذوق
آنکه ذوق سلیم ندارد بی ذوق: کور ذوقان ز فیض تربیتت چو مسیحا مزا جدان سخن
فرهنگ لغت هوشیار
کورذوقی
کورذوقی
نداشتن ذوق سلیم. بی ذوقی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کورذوق شود
لغت نامه دهخدا
کم ذوق
کم ذوق
بد میچک (میچک ذوق سلیقه) کسی که دارای ذوق اندک باشد بی سلیقه
فرهنگ لغت هوشیار
کورتون
کورتون
نام تجاری دارویی که در پزشکی عمدتاً برای درمان بیماری های التهابی به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
کورسوم
کورسوم
همان کورسو است، (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)، رجوع به کورسو شود، - کورسوم انداختن، به معنی بسیارپایین کشیدن چراغ است، (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
کورذهن
کورذهن
کم حافظه. بیهوش. (فرهنگ فارسی معین). دیریاب. بلید. کندذهن. کودن. کند. کندفهم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.