بانگ و فریاد کردن مرغ خانگی را گوینددر وقت بیضه نهادن. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کراچیدن. (آنندراج). بانگ و فریاد کردن ماکیان باشد دروقت بیضه نهادن و با جیم فارسی بنظر آمده است. (برهان). رجوع به کراخ شود
تباه شدن کار. (ناظم الاطباء) (برهان) ، پریشان گردیدن. (برهان). پریشان گردیدن و مشوش شدن خاطر. پاشیده و منتشر گشتن. (ناظم الاطباء). پاشیدن و آشفتن کار. مختل شدن. اختلال یافتن. (یادداشت مؤلف) : بتا تا جدا گشتم از روی تو کراشیده و خیره شد کار من. آغاجی (از آنندراج). ، نابود شدن. (یادداشت مؤلف) ، خلط از سینه برافکندن بسرفه. (یادداشت مؤلف). غراشیدن. گراشیدن. خراشیدن. رجوع به کراشیده و همین مصادر شود
خرامیدن به ناز و به گاف فارسی نیز آمده است. (آنندراج). خرامیدن و بطور تکبر و غروررفتن و جنبیدن زن از این طرف به آن طرف با حالت غمزه و شوخ چشمی. (ناظم الاطباء). رجوع به گرازیدن شود