معنی ظئر
ظئر
زنی که بچۀ دیگری را شیر می دهد، دایه
تصویر ظئر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ظئر
ظئر
ظئر
زن شیر دار که بچه دیگری را شیر دهد دایه، مهربان بر شخص و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
ظئر
ظئر
زن شیردار که بچه دیگری را شیر دهد، دایه، مهربان بر شخص و جز آن
فرهنگ فارسی معین
بئر
بئر
چاه آب
فرهنگ لغت هوشیار
ظفر
ظفر
پیروزی، نصرت
فرهنگ نامهای ایرانی
ظهر
ظهر
نیمروز
فرهنگ واژه فارسی سره
ظفر
ظفر
پیروزی
فرهنگ واژه فارسی سره
زئر
زئر
شیر غرنده
فرهنگ لغت هوشیار
ظفر
ظفر
ناخن، استخوان نازک روی سرانگشت دست و پا
فرهنگ فارسی عمید
ظهر
ظهر
پشت، عقب، دنبال، یک روی کاغذ یا سند که نوشته نشده باشد
فرهنگ فارسی عمید