معنی صدتو - فرهنگ فارسی عمید
معنی صدتو
- صدتو
- دارای تاها و لاهای بسیار، صدلا، صدتا، برای مثال نبینی که در معرض تیغ و تیر / بپوشند خفتان صدتو حریر (سعدی۱ - ۱۲۹)
تصویر صدتو
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صدتو
صدتو
- صدتو
- صدلا روی هم گذارده. کنایه از لاهای بسیار است:
نبینی که در معرض تیغ و تیر
بپوشند خفتان صدتو حریر.
سعدی.
رجوع به صد شود
لغت نامه دهخدا
صدو
- صدو
- دست بر دست زدن چندان که آواز برآید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا