جدول جو
جدول جو

معنی شقه کردن

شقه کردن
کسی یا چیزی را از درازی دو نیمه کردن
تصویری از شقه کردن
تصویر شقه کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شقه کردن

شقه کردن

شقه کردن
دو پاره کردن دو پاره کردن: تو مرا با شمشیر شقه می کنی ک آن که مرا شقه کند هنوز به دنیا نیامده است
فرهنگ لغت هوشیار

شقه کردن

شقه کردن
به دو نیم کردن. نصف کردن. دونیمه ساختن. (یادداشت مؤلف). دوپاره کردن. (فرهنگ فارسی معین) : تو مرا با شمشیر شقه میکنی ؟ آنکه مرا شقه بکند هنوز به دنیا نیامده است. (امیر ارسلان چ محجوب، جیبی ص 201)
لغت نامه دهخدا

شله کردن

شله کردن
کشتن قاتل بعوض مقتول قصاص کردن: شله کردند مرا و پس از آن رفت سوی جهنم آن نادان. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار

شه کردن

شه کردن
این ترکیب در شعر زیر از مسعودسعد آمده است به معنی کیش کردن و گفتن ’شه’ یا ’شه شه’:
بشاه او مرا دشمن اندرسپرد
نکو دید خود را و ابله نبود
که او آب و باد مرادر جهان
همه ساله جز خاک و جز کَه نبود
موجه شمرد او حدیث مرا
به ایزد که هرگز موجه نبود
چو شطرنج بازان وغائی نکرد
مرا گفت هین شه کن و شه نبود.
؟
لغت نامه دهخدا

شق کردن

شق کردن
راست و دراز کردن. (ناظم الاطباء) ، شکافتن و چاک کردن و دریدن و دونیم کردن و چاک زدن و از هم جدا کردن و منقسم کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا