جدول جو
جدول جو

معنی سوابق

سوابق
سابقه ها، پیشینه ها، جمع واژۀ سابقه
تصویری از سوابق
تصویر سوابق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سوابق

سوابق

سوابق
جَمعِ واژۀ سابقه: گمان نمیباشد که شتر... سوابق تربیت را به لواحق کفران خویش مقابله روا دارد. (کلیله و دمنه). بحقوق صحبت و ممالحت و سوابق دوستی و مخالطت بیاراسته. (کلیله ودمنه). سوابق معدلت امیر عادل ناصرالدین... سعی نمود تا آنرا به لواحق خویش بیاراست. (کلیله و دمنه). سوابق منعم را به لواحق کرم آراسته گردانید. (سندبادنامه ص 14). محمود یلواج که سوابق بندگیها به لواحق هواداری مقرون گردانیده. (جهانگشای جوینی). سرهنگان پادشاه به سوابق فضل او معترف بودند و بشکر آن مرتهن. (گلستان). سوابق اِنعام ِ خداوندی ملازم روزگار بندگان است. (گلستان چ یوسفی ص 145). رجوع به سابقه شود
لغت نامه دهخدا