معنی زودجنب - فرهنگ فارسی عمید
معنی زودجنب
- زودجنب
- آنکه زود از جای خود بجنبد و حرکت کند
تصویر زودجنب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با زودجنب
زودجنب
- زودجنب
- زودجنبنده. تندحرکت. سریعالحرکه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
زودیاب
- زودیاب
- زودیابنده، تیزهوش، هوشیار، باهوش، تیزفهم، تندفهم، برای مِثال همی بود تا زرد گشت آفتاب / نشست از بر بارۀ زودیاب (فردوسی - ۶/۴۲۶)
فرهنگ فارسی عمید