جدول جو
جدول جو

معنی ذبیحه

ذبیحه
مؤنث واژۀ ذبیح، مذبوح، گلوبریده شده، حیوانی که برای کشتن و قربانی کردن لایق باشد، گوسفند کشتنی، گوسفند قربانی، لقب اسماعیل پسر حضرت ابراهیم، ذبیح الله
تصویری از ذبیحه
تصویر ذبیحه
فرهنگ فارسی عمید