جدول جو
جدول جو

معنی حاصل گرداندن

حاصل گرداندن
به دست آوردن، فراهم آوردن، حاصل کردن
تصویری از حاصل گرداندن
تصویر حاصل گرداندن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حاصل گرداندن

باطل گرداندن

باطل گرداندن
باطل کردن: همگان بگریستند و زاری کردند تا مگر این عزم باطل گرداند. (فارسنامۀ ابن بلخی).
لغت نامه دهخدا

واصل گردانیدن

واصل گردانیدن
رسانیدن. واصل کردن. بردن: ملائکه ملاقات نمایند با آن امام دردهید بشارت او را به آمرزش، واصل گردانید به او تحفه های کرامت را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311)
لغت نامه دهخدا