جدول جو
جدول جو

معنی جان نواز

جان نواز
آنچه روح و روان را نشاط و آرامش بدهد
تصویری از جان نواز
تصویر جان نواز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جان نواز

جان نثار

جان نثار
کسی که جان را فدای دیگری کند، آنکه در راه کسی جانبازی و فداکاری کند، من، بنده
جان نثار
فرهنگ فارسی عمید

جان گداز

جان گداز
آنچه روح و روان را ملول و افسرده کند، دردناک، ناتوان کننده، برای مِثال کند خواجه بر بستر جان گداز / یکی دست کوتاه و دیگر دراز (سعدی۱ - ۶۵)
جان گداز
فرهنگ فارسی عمید

دون نواز

دون نواز
حامی سفلگان و فرومایگان و نوازندۀ آنان. (ناظم الاطباء). دون پرست. دون پرور. سفله پرور. (یادداشت مؤلف) :
فلک دون نواز یک چشم است
وان یکی هم میان سر دارد.
؟ (از امثال و حکم دهخدا).
و رجوع به دون و دون پرست و دون پرور شود
لغت نامه دهخدا