معنی تیررس - فرهنگ فارسی عمید
معنی تیررس
- تیررس
- مسافتی که تیر برد کند و به هدف برسد، انتهای مسافتی که گلوله پس از خارج شدن از توپ یا تفنگ به آن برسد و از آن بیشتر نرود
تصویر تیررس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تیررس
تیر رس
- تیر رس
- مسافتی که تیر بتواند بهدف اصابت کند ، پایان مسافت مذکور
فرهنگ لغت هوشیار
دیررس
- دیررس
- مقابل زودرس. مقابل پیش رس. میوه که دیرتر از نوع خود بدست آید: ازگیل و زالزالک میوۀ دیررس است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا