کنایه از توبه خالص است. (انجمن آرا). استوار کردن عزم است بر اینکه دیگر چنان کاری نکند. ابن عباس گفته است توبه نصوح پشیمانی به دل و آمرزش خواستن به زبان است و بازایستادن به تن و به دل گرفتن است که دیگر به چنان کار بازنگردد. (از تعریفات جرجانی). توبهً نصوحاً، بازگشتن راست و خالص. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) : یا ایها الذین آمنوا توبوا الی اﷲ توبهً نصوحاً عسی ربکم ان یکفر عنکم سیّئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار... (قرآن 66 / 8). بند و غل توبه نصوح بود باغ دیدن غذای روح بود. سنائی. نسبت عشق و رغبت باده مانع توبه نصوحت باد. انوری. یا تو را با چنین کرم باری مرگ یا توبه نصوح دهد. گلخنی قمی