معنی پلاساندن - فرهنگ فارسی عمید
معنی پلاساندن
- پلاساندن
- پژمرده ساختن گل و گیاه، پلاسیده کردن
تصویر پلاساندن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پلاساندن
پلاساندن
- پلاساندن
- پلاسیدن، پژمرانیدن برگ و مانند آن الواء. پلاسیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پلاساندن
- پلاساندن
- پلاسانیدن. پژمرانیدن برگ و مانند آن. اِلواء
لغت نامه دهخدا