تپه، پشته، کتل، برای مثال سفر خوش است کسی را که با مراد بود / اگر سراسر کوه و پژ آیدش در پیش (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۶)، کوه، سر کوه، زمین پست و بلند پلیدی چرک، مادۀ سفید رنگی که از دمل و زخم بیرون میآید و مرکب از مایع سلول های مرده، باکتری ها و گلبول های سفید است، رم، ریم، سیم، سخ، شخ، وسخ، پیخ، فژ، کورس، کرس، کرسه، هو، هبر، بخجد، بهرک، خاز، درن، قیح، کلچ، کلخج، کلنجتپه، پشته، کتل، برای مِثال سفر خوش است کسی را که با مراد بُوَد / اگر سراسر کوه و پژ آیدش در پیش (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۶)، کوه، سر کوه، زمین پست و بلند پلیدی چِرک، مادۀ سفید رنگی که از دمل و زخم بیرون میآید و مرکب از مایع سلول های مرده، باکتری ها و گلبول های سفید است، رِم، ریم، سیم، سَخ، شُخ، وَسَخ، پیخ، فَژ، کورَس، کُرَس، کُرسِه، هُو، هُبَر، بَخجَد، بَهرَک، خاز، دَرَن، قَیح، کَلچ، کَلَخج، کِلَنج