معنی بدنعل - فرهنگ فارسی عمید
معنی بدنعل
- بدنعل
- اسب سرکش که به دشواری او را نعل کنند
تصویر بدنعل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بدنعل
بد نعل
- بد نعل
- اسب موذی که بد شواری آنرا نعل کنند، اسب بدسم که بزودی لغزد
فرهنگ لغت هوشیار
بدنسل
- بدنسل
- بداصل، بدنژاد
متضاد: نژاده، حرامزاده، خطا زاده، والدالزنا
متضاد: حلال زاده، بدذات، بدسرشت، بدگوهر، بدنهاد
متضاد: نیک نهاد، نیک سرشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد