معنی بایستگی - فرهنگ فارسی عمید
معنی بایستگی
- بایستگی
- ضرورت، ضروری و لازم و مورد حاجت بودن
تصویر بایستگی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بایستگی
بایستگی
- بایستگی
- وجوب. ضرورت:
جهان را چو باران به بایستگی
روان را به دانش به شایستگی.
فردوسی.
بگفت آنکه باید ز شایستگی
هم از بندگی هم ز بایستگی.
فردوسی.
لغت نامه دهخدا
بایستنی
- بایستنی
- واجب، لازم، برای مِثال بگفتند کز ما تو داناتری / به بایستنی ها تواناتری (فردوسی۲ - ۱۹۶)
فرهنگ فارسی عمید